روزی که ازش فرار میکردم نزدیکه...

ساخت وبلاگ
دیشب با امیلی بادیگارد رو دیدم ... درسته که مثل ِ بار اول نفسم بند نیومد ولی بیشتر فیلم رو با بغض دیدم و بعضی از سکانس ها رو دوست داشتم دوباره میدیدم که امیلی نزاشت و رفتیم سراغِ قسمت های ویژه و معرفی کارگردان،بازیگران، فیلمبرداری و موسیقی رو دیدیم و خیلی هم جالب بود.. من سینمای حاتمی کیا رو دوست دارم... زیاد هم دوست دارم ... گزارش یک جشن رو پردیس زندگی و چ رو سینما فرهنگ تو روزای جشنواره ی فیلم فجر همراه با حاتمی کیا دیدم و بادیگارد رو هم سینما فرهنگ با پرویز پرستویی عزیز تماشا کردیم و روز و شبای پر خاطره ای برام بودند ...  - یکی از موارد جالب پشت صحنه ی بادیگارد بازیگردانی مریلا زارعی بود که چقدر جدی و سختگیر بود و یاد مصاحبه ی شب شیشه ایش با رضا رشید پور افتادم ... چقدر زمان سریع میگذره ... چقدر همه چیز با سرعت در حالِ تغییره ....  روزی که ازش فرار میکردم نزدیکه......
ما را در سایت روزی که ازش فرار میکردم نزدیکه... دنبال می کنید

برچسب : بادیگارد,بادیگارد دانلود,بادیگارد, ای, نویسنده : 3beginagaind بازدید : 20 تاريخ : سه شنبه 9 آذر 1395 ساعت: 20:00

نگرانِ من باش نگرانِ من باش که تنها یم... نگرانِ من باش برای این همه دلتنگی نگرانِ من که هیچ کس عمقِ اندوهِ لبخند های آرامم را نمی فهمد... + امیر محمد مصطفی زاده شب بدونِ تو چگونه تمام می شود ؟ + احمد رضا احمدی روزی که ازش فرار میکردم نزدیکه......
ما را در سایت روزی که ازش فرار میکردم نزدیکه... دنبال می کنید

برچسب : شب و تنهایی,شب و تنهایی من,شب و تنهایی عشق, نویسنده : 3beginagaind بازدید : 22 تاريخ : سه شنبه 9 آذر 1395 ساعت: 20:00

کمی دچار ترس شدم... وقتی به هدفی که برای خودم تعیین کردم فکر می کنم، می ترسم... هدفِ بزرگیه ولی دست یافتنی هست... اگه باهوش باشم و تمرکزم زیاد باشه والبته شانس هم همراهیم کنه می تونم به هدفم برسم... وقتی سالِ 95 شروع شد... وقتی پر از امید بود دلم، این هدف اینقدر برام بزرگ نبود و فکر میکردم تا آخر بهار نهایتا بهش میرسم ولی الان با گذشت 7 ماه میدونم که باید خیلی زیاد تلاش کنم تا بهش برسم... نباید بترسم... الان وقت ترس نیست... باید شجاع و عاقل باشم ... احساساتم رو کنترل کنم و برم جلو ... دی ماه پارسال که با میترا رفتم پیش مریم خانم، گفت تا دوسالِ دیگه اوضاع و احوالت روبه راه میشه... 10 ماه گذشته و هنوز اتفاقِ قابل توجهی نیوفتاده.... از خدا می خوام تا قبل از رسیدنِ بهمن به هدفی که تعیین کردم نزدیک شده باشم... یا رسیده باشم...  روزی که ازش فرار میکردم نزدیکه......
ما را در سایت روزی که ازش فرار میکردم نزدیکه... دنبال می کنید

برچسب : ترس و بی خوابی,ترس بی خوابی,ترس از بی خوابی, نویسنده : 3beginagaind بازدید : 150 تاريخ : سه شنبه 9 آذر 1395 ساعت: 20:00

 - بعد از 6 هفته کار کردن امروز دوشنبه خونه ام... در رابطه با مسائل مالی به توافق نرسیدیم. رقم پیشنهادیم رو آقای مدیر عامل نپذیرفتن و به نظرشون خیلی زیاد بود هرچند که مطمئنم قلبا میدونه رقم زیادی نگفتم اما خب ایشون عادت ندارن به کارمند خانم اینقدر پول بدن ... به همکار آقا دارن 4 برابر رقم پیشنهادی من حقوق میدن درصورتی که تجربه ی من بیشتر از اون دو نفر هست و توقع داشت که با نصف این مبلغ قبول کنم و خب منم نپذیرفتم.  - همین 6 هفته حضور تو فضای کار قبلیم کافی بود برام که بیشتر از قبل بفهمم که چقدر کارم و دوست دارم و اگر انتخاب های درستی داشتم الان یکی از موفق ترین ها بودم تو حوضه ی کاریم ولی تصمیمات اشتباه و بچه بازی هام و کمی غرور زیادم باعث شد که الان در وضعیت تعلیق باشم...  همین 6 هفته حضور کافی بود تا نسلِ جدید - بچه های ده ی 70 رو ببینم که دارن اینقدر عالی کار میکنند و از همون ابتدا نسبت به من و خیلی های دیگه مثلِ من، حرفه ای تر دارن رفتار میکنند. همین 6 هفته کافی بود تا خیلی واضح و شفاف تر نسبت به گذشته متوجه بشم که بد بازی رو باختم. بارها و بارها گفتم و نوشتم از این باختن و رنج و ع روزی که ازش فرار میکردم نزدیکه......
ما را در سایت روزی که ازش فرار میکردم نزدیکه... دنبال می کنید

برچسب : m,meaning,0, نویسنده : 3beginagaind بازدید : 18 تاريخ : سه شنبه 9 آذر 1395 ساعت: 20:00

با بلند شدن شب ها، ترس ها و نگرانی های منم داره بلند تر و بلند تر میشه ... وقت هایی که فکر و خیالام ره به جایی نداره و غصه هام پر رنگ میشه، سر درد و افسردگی میاد سراغم... از دیشب تصمیم گرفتم برای رهایی از این همه نگرانی و تنهایی بشینم فیلم ببینم...  البته گزینه اولم کتاب خوندن بود ولی خب حوصله ی زیاد می خواد کتاب خوندن که من فعلا ندارم ... اول به سریال هایی که برای دیدن تو نوبت گذاشتمشون فکر کردم ... Prison Break ! تازه سه قسمتش رو با امیلی دیدم ولی هنوز اونقدر درگیرم نکرده که بخوام بزارمش تو برنامه ی هر شبم!  "Once Upon a Time"  فصل جدیدش شروع شده و قراره با امیلی ببینیم ، Friends  هم همین طور ، بین انتخاب Outlander و House of Cards  بودم که تصمیم گرفتم فعلا تماشای فیلم های ایرانی رو بزارم تو برنامم!  و این شد که دیشب فیلم جامه دران رو دیدم. یه فیلم کاملا آروم، با داستانی تکراری و روایتی ساده برای پر کردن زمان ... همین! شاید اگه بازیگران فیلم مثلِ مهتاب کرامتی و پگاه آهنگرانی رو دوست نداشتم حوصله ام خیلی زیاد سر می رفت و تا آخر فیلم هم نگاه نمیکردم ... البته فضا سازی فیلم رو هم دوست روزی که ازش فرار میکردم نزدیکه......
ما را در سایت روزی که ازش فرار میکردم نزدیکه... دنبال می کنید

برچسب : جامه دران,جامه دران فیلم کامل,جامه دران فيلم, نویسنده : 3beginagaind بازدید : 17 تاريخ : سه شنبه 9 آذر 1395 ساعت: 20:00

امشب آآآآدت نمی کنیم را با امیلی تماشا کردیم... فیلم خوبی بود ... میشه دوباره دید ... میشه ازش یاد گرفت ... داستانی درباره ی شک و سو ظن - قضاوت های عجولانه - پنهان کاری و خیانت و ...

یه فیلم خوب با بازی های زیبا از هدیه تهرانی - ساره بیات - پانته آ پناهی و حمیدرضا آذرنگ و محمدرضا فروتن 

روزی که ازش فرار میکردم نزدیکه......
ما را در سایت روزی که ازش فرار میکردم نزدیکه... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3beginagaind بازدید : 18 تاريخ : سه شنبه 9 آذر 1395 ساعت: 20:00

هوا کاملا پاییزی شده ... سرد و خشک و البته آلوده... روزهای پاییزی 95 تا الان، طرواتی نداشت و مثلِ من در انتظاره بارونِ... من عاشق پاییزم ... پاییزی که پر باشه از بارون ... امیدوارم که نیمه دوم پاییز روزای بارونیش زیاد باشه ... حالِ من هم بهتر باشه... صبح با مامان رفتم پیاده روی، با اینکه حوصله نداشتم ولی به خاطرِ دلِ مامان رفتم ...  همسایه رو به رویی هم امروز رفتند و همسایه ی جدید دارن اسباب میارن و مثلِ همسایه ی قبلی یه دختر کوچولو سه ، چهارساله دارن که بابا میگه دخترشون خیلی اجتماعی تر از ندا هستش و پدر مادرش هم مثلِ اینکه جوون تر هستند... خریدای دیروزم از دیجی کالا ، قبل از اومدن بابا رسید... ولی بر خلاف تصورم دیدن و داشتنشون،شادم نکرد... کتاب بیشعوری خاویر کرمنت هم جز خریدام بود و شروع کردم به خوندنش... 75 روزِ دیگه ... 30 و ... سالگی تموم میشه و من این روزها در سنگین ترین حالتم هستم. عکس هایی که امروز گرفتم رو می دیدم باورم نمیشد اینقدر گرد شده باشم! ظاهرا همه چیز آروم به نظر میاد ولی من حالم خوب نیست...   روزی که ازش فرار میکردم نزدیکه......
ما را در سایت روزی که ازش فرار میکردم نزدیکه... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3beginagaind بازدید : 18 تاريخ : سه شنبه 9 آذر 1395 ساعت: 19:59



کاروان غمت ای عشق چهل روز که هیچ

تا چهل قرن اگر گریه کند باز کم است

روزی که ازش فرار میکردم نزدیکه......
ما را در سایت روزی که ازش فرار میکردم نزدیکه... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3beginagaind بازدید : 16 تاريخ : سه شنبه 9 آذر 1395 ساعت: 19:59

این روزا حالِ خوبی ندارم... نگرانی پشت نگرانی ... کارم شده حسرت خوردن فرصت های از دست رفته و سرزنش های مدام که عصبیم میکنه و باعث میشه غر بزنم، گیر بدم و بدخلقی کنم...میترسم از روزی که عمو بیاد... کاشکی برنگرده... خداکنه تا روبه راه شدن اوضاع و احوالِ من برنگرده ... یعنی واقعا می خواد همین ماه بیاد ایران؟! خدایا رحم کن به حق این شبای عزیز... خدایا خودت ختم به خیر کن... آبروی پدرم رو حفظ کن ... من دیگه تحمل ندارم ... امیلی راست میگه من بد اخلاقی زیاد داشتم و یه بخشی از این گندهای زده شده و خسارت ها به خاطر من هست و منم بهتر از همه میدونم که سهم زیادی تو این بدبختی دارم...زمان می خوام... می دونم خدای خوبم میگی 2سال فرصت دادم بهت بس نبود؟ چرا کافی بود.. زیادم بود اصلا ولی خوب نشد از موقعیت ها درست استفاده کنم... امیدوارم تا مرداد اوضاع بهتر بشه و برگردم به نقطه ی شروع... خواهش میکنم تا اون موقع عمو بر نگرده.... اونکه 17،18 سالِ که رفته الانم نیاد... اوضاع مرتب بشه بعد برگرده... خدایا کمک کن بیشتر از این شرمنده ی خانوادم نباشم...خدایا کمکمون کن از فشارِ این دینی که بز گردنمون هست به خوبی روزی که ازش فرار میکردم نزدیکه......
ما را در سایت روزی که ازش فرار میکردم نزدیکه... دنبال می کنید

برچسب : این روزها,این روزها که میگذرد جور دیگرم,این روزها که میگذرد, نویسنده : 3beginagaind بازدید : 15 تاريخ : سه شنبه 9 آذر 1395 ساعت: 19:59

حدود یک ساعت پیش عمو زنگ زد... داره میاد ایران ... تا 10،20 روز دیگه... گفت برسی کنیم یه موقع ممنوع الورودی،خروجی،چیزی نباشه... اگه خودم نمی شنیدم بازم باور نمیکردم...خدایا به خیر بگذرون... چه روزای پر از استرسی قراره باشه... خدایا همه امیدم تویی... به حق پیامبر رحمت و به حق ماه نویی که داره میاد...خدایا به خیر بگذره این روزا......یا امام رضا مثل اینکه عمو قصد زیارتت رو داره تو این سفر... خودت به خیر و خوشی بگذرون....خدایا فرصت دادی نشد ولی می خوام بازم فرصت دوباره ای داشته باشم برای جبران و بتونم ضررها رو صاف کنم... یا امام رضا.... اینقدر شرمنده و روسیاهم که نمیدونم چی باید بگم... این گفتنی ها رو قبلا هم گفتم و قدر ندونستم... روزی که ازش فرار میکردم نزدیکه......
ما را در سایت روزی که ازش فرار میکردم نزدیکه... دنبال می کنید

برچسب : روزی که میخواستم از شهرتون برم,دانلودآهنگ روزی که میخواستم ازشهرمون برم, نویسنده : 3beginagaind بازدید : 40 تاريخ : سه شنبه 9 آذر 1395 ساعت: 19:59